مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۲۰۴: عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو کم عمارت کن که ویرانت کنم نیکو شنو گر دو صد خانه کنی زنبوروار و موروار بی کس و بی خان و بی مانت کنم نیکو شنو تو بر آنک خلق مست تو شوند از مرد و زن من بر آنک مست و حیرانت کنم نیکو شنو چون خلیلی هیچ از آتش مترس ایمن برو من ز آتش صد گلستانت کنم نیکو شنو گر که قافی تو را چون آسیای تیزگرد آورم در چرخ و گردانت کنم نیکو شنو ور تو افلاطون و لقمانی به علم و کر و فر من به یک دیدار نادانت کنم نیکو شنو تو به دست من چو مرغی مرده ای وقت شکار من صیادم دام مرغانت کنم نیکو شنو بر سر گنجی چو ماری خفته ای ای پاسبان همچو مار خسته پیچانت کنم نیکو شنو ای صدف چون آمدی در بحر ما غمگین مباش چون صدف ها گوهرافشانت کنم نیکو شنو بر گلویت تیغ ها را دست نی و زخم نی گر چو اسماعیل قربانت کنم نیکو شنو دامن ما گیر اگر تردامنی تردامنی تا چو مه از نور دامانت کنم نیکو شنو من همایم سایه کردم بر سرت از فضل خود تا که افریدون و سلطانت کنم نیکو شنو هین قرائت کم کن و خاموش باش و صبر کن تا بخوانم عین قرآنت کنم نیکو شنو مولانا بلخی