مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۱۷۵: در خشکی ما بنگر وآن پرده تر برگو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در خشکی ما بنگر وآن پرده تر برگو چشم تر ما را بین ای نور بصر برگو جمع شکران را بین در ما نگران را بین شیرین نظران را بین هین شرح شکر برگو امروز چنان مستی کز جوی جهان جستی امروز اگر خواهی آن چیز دگر برگو هر چند که استادی داد دو جهان دادی در دست کی افتادی زان طرفه خبر برگو از جای نجنبیده لیک از دل و از دیده بسیار بگردیده احوال سفر برگو در کشتی و دریایی خوش موج و مصفایی زیری گه و بالایی ای زیر و زبر برگو با صبر تویی محرم روسخت تویی در غم شمشیر زبان برکش وز صبر و سپر برگو مستی جماعت بین کرده ز قدح بالین یا رب بفزا آمین این قصه ز سر برگو بر هر که زد این برهان جان یابد و سیصد جان باور نکنی این را بر چوب و حجر برگو گفت ار سر او باشم رخسار تو بخراشم ای عارف این را هم با او به سحر برگو آمد دگری از ده هین دیگ دگر برنه گر تاج گرو کردی از رهن کمر برگو گر رافضیی باشد از داد علی در ده ور زآنک بود سنی از عدل عمر برگو موری چه قدر گوید از تخت سلیمانی بگشا لب و شرحش کن اسباب ظفر برگو مولانا بلخی