مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۱۷۱: گشتهست طپان جانم ای جان و جهان برگو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گشته ست طپان جانم ای جان و جهان برگو هین سلسله درجنبان ای ساقی جان برگو سلطان خوشان آمد و آن شاه نشان آمد تا چند کشی گوشم ای گوش کشان برگو سری است سمندر را ز آتش بنمی سوزد جانی است قلندر را نادرتر از آن برگو بنگر حشر مستان از دست بنه دستان با رطل گران پیش آ با ضرب گران برگو زان غمزه چون تیرش و ابروی کمان گیرش اسرار سلحشوری با تیر و کمان برگو برگو هله جان برگو پیش همگان برگو و آن نکته که می دانی با او پنهان برگو از جام رحیق او مست است عشیق او پیغام عقیق او ای گوهر کان برگو من بی زبر و زیرم در پنجه آن شیرم ز احوال جهان سیرم ز احوال فلان برگو زیر است نوای غم و اندرخور شادی بم یک لحظه چنین برگو یک لحظه چنان برگو خورشید معینت شد اقبال قرینت شد مقصود یقینت شد بی شک و گمان برگو چون بگذری ای عارف زین آب و گل ناشف زان سو مثل هاتف بی نام و نشان برگو در عالم جان جا کن در غیب تماشا کن رویی به روان ها کن زین گرم روان برگو من بیخود و سرمستم اینک سر خم بستم ای شاه زبردستم بی کام و دهان برگو مولانا بلخی