مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۱۱۸: می تلخی که تلخیها بدو گردد همه شیرین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می تلخی که تلخی ها بدو گردد همه شیرین بت چینی که نگذارد که افتد بر رخ ما چین میش هر دم همی گوید که آب خضر را درکش رخش هر لحظه می گوید که گلزار مخلد بین زبان چرب او کرد درختانی پر از زیتون لب شیرین او خواند به افسون سوره والتین ایا من عشق خدیه یذیب الف حور العین هواه کاشف البلوی کعسق او یاسین شعاع وجهه یعلو علی شمس الضحی نورا کمال ساده الوافی یفوق الطور فی المتکین فکم من عاشق اردی مقال الحب زر غبا و کم من میت احیا محیاه کیوم الدین همی گوید مگو چیزی وگر نی هست تمییزی که زنده کردمی هر دم هزاران مرده زین تلقین سکوتی عند احرار غدا کشاف اسرار وراء الحرف معلوم بیان النور فی التعیین چو می گوید بگو حاجت دهد گوشی بدین امت که او ناگفته دریابد چو گوش غیب گو آمین سکتنا یا صبا نجد فبلغ انت ما تدری و ترجم ما کتمناه لاهل الحی حتی حین مولانا بلخی