مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۱۱۱: بانگ برآمد ز خرابات من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بانگ برآمد ز خرابات من یار درآمد به مراعات من تا که بدیدم مه بی حد او رفت ز حد ذوق مناجات من موسی جانم به که طور رفت آمد هنگام ملاقات من طور ندا کرد که آن خسته کیست کآمد سرمست به میقات من این نفس روشن چون برق چیست پر شده تا سقف سماوات من این دل آن عاشق مستان ماست رسته ز هجران و ز آفات من آمده با سوز و هزاران نیاز بر طمع لطف و مکافات من پیشتر آ پیشتر آ و ببین خلعت و تشریف و مکافات من نفی شدی در طلب وصل من عمر ابد گیر ز اثبات من از خم توحید بخور جام می مست شو این است کرامات من پهلوی شه آمده ای مات شو مات منی مات منی مات من بس کن ای دل چو شدی مات شه چند ز هیهای و ز هیهات من مولانا بلخی