مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۰۹۸: شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن که ز پای دلت بکند چنان خار یاد کن چو فتادی به چاه و گو که ببخشید جان نو به سوی او بیا مرو مکن انکار یاد کن مکن اندک نبود آن به خدا شک نبود آن نه به خویش آی اندکی و تو بسیار یاد کن تو به هنگام یاد کن که چو هنگام بگذرد تو خوه از گل سخن تراش و خوه از خار یاد کن چو رسیدی به صدر او تو بدان حق قدر او چو بدیدی تو بدر او تو ز دیدار یاد کن تو بدان قدر سوز او برسد باز روز او ور از آن روز ایمنی تو ز اغیار یاد کن چه سپاس ار دو نان دهد به طبیبی که جان دهد چو بزارد که ای طبیب ز بیمار یاد کن چو طبیبت نمود خرد دل تو آن زمان بمرد پس از آن بانگ می زنی که ز مردار یاد کن مکن ار چه شدی چنین چو خزان دانه در زمین ز بهارم حسام دین و ز گلزار یاد کن اگرت کار چون زر است نه گرو پیش گازر است گرت امسال گوهر است نه تو از پار یاد کن چو بدیدی رحیل گل پس اقبال چیست ذل نه که زنهار او است بس هله زنهار یاد کن مولانا بلخی