مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۰۶۴: باز فروریخت عشق از در و دیوار من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز فروریخت عشق از در و دیوار من باز ببرید بند اشتر کین دار من بار دگر شیر عشق پنجه خونین گشاد تشنه خون گشت باز این دل سگسار من باز سر ماه شد نوبت دیوانگی است آه که سودی نکرد دانش بسیار من بار دگر فتنه زاد جمره دیگر فتاد خواب مرا بست باز دلبر بیدار من صبر مرا خواب برد عقل مرا آب برد کار مرا یار برد تا چه شود کار من سلسله عاشقان با تو بگویم که چیست آنک مسلسل شود طره دلدار من خیز دگربار خیز خیز که شد رستخیز مایه صد رستخیز شور دگربار من گر ز خزان گلستان چون دل عاشق بسوخت نک رخ آن گلستان گلشن و گلزار من باغ جهان سوخته باغ دل افروخته سوخته اسرار باغ ساخته اسرار من نوبت عشرت رسید ای تن محبوس من خلعت صحت رسید ای دل بیمار من پیر خرابات هین از جهت شکر این رو گرو می بنه خرقه و دستار من خرقه و دستار چیست این نه ز دون همتی است جان و جهان جرعه ای است از شه خمار من داد سخن دادمی سوسن آزادمی لیک ز غیرت گرفت دل ره گفتار من شکر که آن ماه را هر طرفی مشتری است نیست ز دلال گفت رونق بازار من عربده قال نیست حاجت دلال نیست جعفر طرار نیست جعفر طیار من مولانا بلخی