مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۰۶۳: ای رخ خندان تو مایه صد گلستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای رخ خندان تو مایه صد گلستان باغ خدایی درآ خار بده گل ستان جامه تن را بکن جان برهنه ببین جان برهنه خوش است تا چه کنی جامه دان هین که نه ای بی زبان پیش چنین جان ها قصه نی بی زبان نعره جان بی دهان آمد امروز یار گفت سلام علیک چرخ و زمین را مجو از نفسش آن زمان خسرو خوبان بخواست از صنمان سرخراج خاست غریو از فلک وز سوی مه کالامان لعل لب او که دور از لب و دندان تو خواند فسون های عشق خواجه ببین این نشان آمد غماز عشق گفت در این گوش من یار میان شماست خوب و لطیف و نهان دامن دل را کشید یار به یک گوشه ای گوشه بس بوالعجب زان سوی هفت آسمان گفت ترایم ولیک هر که بگوید ز من شرح دهد از لبم ده بزنش بر دهان و آنک بگوید ز تو برد مرا و تو را و آنک بگوید ز من دور شد از هر دوان مولانا بلخی