مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹: گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان آمد آن گلعذار کوفت مرا بر دهان گفت که سلطان منم جان گلستان منم حضرت چون من شهی وآنگه یاد فلان دف منی هین مخور سیلی هر ناکسی نای منی هین مکن از دم هر کس فغان پیش چو من کیقباد چشم بدم دور باد شرم ندارد کسی یاد کند از کهان جغد بود کو به باغ یاد خرابه کند زاغ بود کو بهار یاد کند از خزان چنگ به من درزدی چنگ منی در کنار تار که در زخمه ام سست شود بگسلان پشت جهان دیده ای روی جهان را ببین پشت به خود کن که تا روی نماید جهان ای قمر زیر میغ خویش ندیدی دریغ چند چو سایه دوی در پی این دیگران بس که مرا دام شعر از دغلی بند کرد تا که ز دستم شکار جست سوی گلستان در پی دزدی بدم دزد دگر بانگ کرد هشتم بازآمدم گفتم و هین چیست آن گفت که اینک نشان دزد تو این سوی رفت دزد مرا باد داد آن دغل کژنشان مولانا بلخی