مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۰۵۳: با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با آنک نیست عاشق یک دم مشو قرین ور ز آنک یار پرده عزت فروکشید آن را که پرده نیست برو روی او ببین آن روی بین که بر رخش آثار روی او است آن را نگر که دارد خورشید بر جبین از بس که آفتاب دو رخ بر رخش نهاد شهمات می شود ز رخش ماه بر زمین در طره هاش نسخه ایاک نعبد است در چشم هاش غمزه ایاک نستعین بی خون و بی رگ است تنش چون تن خیال بیرون و اندرون همه شیر است و انگبین از بس که در کنار همی گیردش نگار بگرفت بوی یار و رها کرد بوی طین صبحی است بی سپیده و شامی است بی خضاب ذاتی است بی جهات و حیاتی است بی حنین کی نور وام خواهد خورشید از سپهر کی بوی وام خواهد گلبن ز یاسمین بی گفت شو چو ماهی و صافی چو آب بحر تا زود بر خزینه گوهر شوی امین در گوش تو بگویم با هیچ کس مگو این جمله کیست مفتخر تبریز شمس دین مولانا بلخی