مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۰۴۷: میآیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می آیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن برکنده ای به خشم دل از یار مهربان از آفتاب روی تو چون شکل خشم تافت پشتم خم است و سینه کبودم چو آسمان زان تیرهای غمزه خشمین که می زنی صد قامت چو تیر خمیده ست چون کمان از پرسشم ز خشم لب لعل بسته ای جان ماندم ز غصه این یا دل و زبان لطف تو نردبان بده بر بام دولتی ای لطف واگرفته و بشکسته نردبان این لابه ام به ذات خدا نیست بهر جان ای هر دمی خیال تو صد جان جان جان یاد آر دلبرا که ز من خواستی شبی نقشی ز جان خون شده من دادمت نشان جانا به حق آن شب کان زلف جعد را در گردنم درافکن و سرمست می کشان تا جان باسعادت غلطان همی رود چوگان دو زلف و گوی دل و دشت لامکان کرسی عدل نه تو به تبریز شمس دین تا عرش نور گیرد و حیران شود جهان مولانا بلخی