مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۸۸: چه شکر داد عجب یوسف خوبی به لبان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه شکر داد عجب یوسف خوبی به لبان که شد ادریسش قیماز و سلیمان به لبان به شکرخانه او رفته به سر لب شکران مانده اندر عجبش خیره همه بوالعجبان خبر افتاد که گرگی طمع یوسف کرد همه گرگان شده از خجلت این گرگ شبان چه خوشی های نهان است در آن درد و غمش که رمیدند ز دارو همه درمان طلبان بس بود هستی او مایه هر نیست شده بس بود مستی او عذر همه بی ادبان عارف از ورزش اسباب بدان کاهل شد که همان بی سببی شد سبب بی سببان خیز کامروز ز اقبال و سعادت باری طرب اندر طرب است از مدد بوطربان من بر آن بودم کز جان و دل تفسیده بازگویی صفت عشق به روزان و شبان شمس تبریزی مرا دوش همی گفت خموش چون تو را عشق لب ماست نگهدار زبان مولانا بلخی