مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۶۵: در میان ظلمت جان تو نور چیست آن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در میان ظلمت جان تو نور چیست آن فر شاهی می نماید در دلم آن کیست آن می نماید کان خیال روی چون ماه شه است وان پناه دستگیر روز مسکینی است آن این چنین فر و جمال و لطف و خوبی و نمک فخر جان ها شمس حق و دین تبریزی است آن برنتابد جان آدم شرح اوصافش صریح آنچ می تابد ز اوصافش دلا مکنی است آن زانک اوصاف بقا اندر فنا کی رو دهد مر مزیجی را که آن از عالم فانی است آن آن جمالی کو که حقش نقش کرد از دست خویش یا یکی نقشی که آن آذر و مانی است آن هر بصر کو دید او را پس به غیرش بنگرید سنگسارش کرد می باید که ارزانی است آن ای دل اندر عاشقی تو نام نیکو ترک کن کابتدای عشق رسوایی و بدنامی است آن اندرون بحر عشقش جامه جان زحمت است نام و نان جستن به عشق اندر دلا خامی است آن عشق عامه خلق خود این خاصیت دارد دلا خاصه این عشقی که زان مجلس سامی است آن خاک تبریز ای صبا تحفه بیار از بهر من زانک در عزت به جای گوهر کانی است آن مولانا بلخی