مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۵۵: ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان هوشیاری در میان بیخودان و مستیان بی محابا درده ای ساقی مدام اندر مدام تا نماند هوشیاری عاقلی اندر جهان یار دعوی می کند گر عاشقی دیوانه شو سرد باشد عاقلی در حلقه دیوانگان گر درآید عاقلی گو کار دارم راه نیست ور درآید عاشقی دستش بگیر و درکشان عیب بینی از چه خیزد خیزد از عقل ملول تشنه هرگز عیب داند دید در آب روان عقل منکر هیچ گونه از نشان ها نگذرد بی نشان رو بی نشان تا زخم ناید بر نشان یوسفی شو گر تو را خامی بنخاسی برد گلشنی شو گر تو را خاری نداند گو مدان عیسیی شو گر تو را خانه نباشد گو مباش دیده ای شو گرت روپوشی نماند گو ممان مولانا بلخی