مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۲۵: بازآمد آستین فشانان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بازآمد آستین فشانان آن دشمن جان و عقل و ایمان غارتگر صد هزار خانه ویران کن صد هزار دکان شورنده صد هزار فتنه حیرتگه صد هزار حیران آن دایه عقل و آفت عقل آن مونس جان و دشمن جان او عقل سبک کجا رباید عقلی خواهد چو عقل لقمان او جان خسیس کی پذیرد جانی خواهد چو بحر عمان آمد که خراج ده بیاور گفتم که چه ده دهی است ویران طوفان تو شهرها شکست است یک ده چه زند میان طوفان گفتا ویران مقام گنج است ویرانه ماست ای مسلمان ویرانه به ما ده و برون رو تشنیع مزن مگو پریشان ویرانه ز توست چون تو رفتی معمور شود به عدل سلطان حیلت مکن و مگو که رفتم اندر پس در مباش پنهان چون مرده بساز خویشتن را تا زنده شوی به روح انسان گفتی که تو در میان نباشی آن گفت تو هست عین قرآن کاری که کنی تو در میان نی آن کرده حق بود یقین دان باقی غزل به سر بگوییم نتوان گفتن به پیش خامان خاموش که صد هزار فرق است از گفت زبان و نور فرقان مولانا بلخی