مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۰۱: ز زخم دف کفم بدرید ای جان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز زخم دف کفم بدرید ای جان چه بستی کیسه را دستی بجنبان گشادی کن بجنب آخر نه سنگی نه سنگی هم گشاید آب حیوان مروت را مگر سیلاب برده ست که پیدا نیست گرد او به میدان درافکن کهنه ای گر زر نداری تو را جز ریش کهنه نیست درمان چو دستت بسته و ریشت گشاده ست بجنبان ریش را ای ریش جنبان گلو بگرفت و آوازم ز نعره مگر بسته است راه گوش اخوان اگر راه است آبی را در این ناو چرا چرخی و سنگی نیست گردان وگر این سنگ گردان است کو آرد زهی مهمانی بی آب و بی نان به طیبت گفتم این نکته مرنجید مدارید از مزح خاطر پریشان گلو مخراش و زیر لب بخوانش دهانت پر کند از در و مرجان مسلم دان خدا را خوان نهادن خمش کن این کرم را نیست پایان مولانا بلخی