مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۸۹۵: بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان خوردم دغل گرم تو چون عشوه پرستان دی عهد نکردی بروم بازبیایم سوگند نخوردی که بجویم دل مستان گفتی که به بستان بر من چاشت بیایید رفتی تو سحرگاه و ببستی در بستان ای عشوه تو گرمتر از باد تموزی وی چهره تو خوبتر از روی گلستان دانی که دغل از چو تو یاری به چه ماند در عین تموزی بجهد برق زمستان گر زانک تو را عشوه دهد کس گله کم کن صد شعبده کردی تو یکی شعبده بستان بر وعده مکن صبر که گر صبر نبودی هرگز نرسیدی مدد از نیست بهستان ور نه بکنم غمز و بگویم که سبب چیست زان سان که تو اقرار کنی که سبب است آن مولانا بلخی