مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۸۹۱: ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن وز نیک و بدت پاک بخواهیم بریدن هر چند شب غفلت و مستیت دراز است ما بر همه چون صبح بخواهیم دمیدن در پرده ناموس و دغل چند گریزی نزدیک رسیده ست تو را پرده دریدن هر میوه که در باغ جهان بود همه پخت ای غوره چون سنگ نخواهی تو پزیدن رحم آر بر این جان که طپان است در این دام نشنود مگر گوش تو آواز طپیدن چشمی است تو را در دل و آن چشم به درد است پس چیست غم تو به جز آن چشم خلیدن چون می خلد آن چشم بجو دارو و درمان تا بازرهی از خلش و آب دویدن داروی دل و دیده نبوده ست و نباشد ای یوسف خوبان به جز از روی تو دیدن هین مخلص این را تو بفرما به تمامی که گفت تو و قول تو مزد است شنیدن مولانا بلخی