مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۸۹۰: با روی تو کفر است به معنی نگریدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با روی تو کفر است به معنی نگریدن یا باغ صفا را به یکی تره خریدن با پر تو مرغان ضمیر دل ما را در جنت فردوس حرام است پریدن اندر فلک عشق هر آن مه که بتابد آن ابر تو است ای مه و فرض است دریدن دشتی که چراگاه شکاران تو باشد شیران بنیارند در آن دست چریدن هر عشق که از آتش حسن تو نخیزد آن عشق حرام است و صلای فسریدن در باطن من جان من از غیر تو ببرید محسوس شنیدم من آواز بریدن در خواب شود غافل از این دولت بیدار از پوست چه شیره بودت در فشریدن رنجور شقاوت چو بیفتاد به یاسین لاحول بود چاره و انگشت گزیدن جز عشق خداوندی شمس الحق تبریز آن موی بصر باشد باید ستریدن مولانا بلخی