مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۸۶۵: ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان نانی ده و صد بستان هاده چه به درویشان بشنو تو ز پیغامبر فرمود که سیم و زر از صدقه نشد کمتر هاده چه به درویشان یک دانه اگر کاری صد سنبله برداری پس گوش چه می خاری هاده چه به درویشان کم کن تو فزایش بین بنواز و ستایش بین بگشا و گشایش بین هاده چه به درویشان صدقه تو به حق رفته و اندر شب آشفته او حارس و تو خفته هاده چه به درویشان هر لطف که بنمایی در سایه آن آیی بسیار بیاسایی هاده چه به درویشان حرمت کن و حرمت بین نعمت ده و نعمت بین رحمت کن و رحمت بین هاده چه به درویشان ای مکرم هر مسکین و ای راحم هر غمگین ای مالک یوم الدین هاده چه به درویشان آمد به تو آوازم واقف شدی از رازم محروم میندازم هاده چه به درویشان سرگشته تحویلم در قالم و در قیلم بنگر تو به زنبیلم هاده چه به درویشان دانی که دعا گویم هر جا که ثنا گویم بین کز تو چه واگویم هاده چه به درویشان رنجیت مبا آمین دور از تو قضا آمین یار تو خدا آمین هاده چه به درویشان ای کوی شما جنت وی خوی شما رحمت خاصه که در این ساعت هاده چه به درویشان گفتیم دعا رفتیم وز کوی شما رفتیم خوش باش که ما رفتیم هاده چه به درویشان مولانا بلخی