مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۸۶۲: چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن صد جان به عوض بستان وان شیوه تو با ما کن عیسی چو تویی ما را همکاسه مریم کن طنبور دل ما را هم ناله سرنا کن دستی بنه ای چنگی بر نبض چنین پیری وان خون دل زر را در ساغر صهبا کن جمعیت رندان را بر شاهد نقدی زن ور زهد سخن گوید تو وعده به فردا کن دیوانه و مستی را خواهی که بشورانی زنجیر خودم بنما وز دور تماشا کن دیدم ز تو من نقشی بر کالبدی بسته جان گفت علی الله گو دل گفت علالا کن زان روز من مسکین بی عقل شدم بی دین زان زلف خوش مشکین ما را تو چلیپا کن زنار ببند ای دل در دیر بکن منزل زان راهب پرحاصل یک بوسه تقاضا کن در چهره مخدومی شمس الحق تبریزی گر رغبت ما بینی این قصه غرا کن مولانا بلخی