مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۸۲۸: باز نگار می کشد چون شتران مهار من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز نگار می کشد چون شتران مهار من یارکشی است کار او بارکشی است کار من پیش رو قطارها کرد مرا و می کشد آن شتران مست را جمله در این قطار من اشتر مست او منم خارپرست او منم گاه کشد مهار من گاه شود سوار من اشتر مست کف کند هر چه بود تلف کند لیک نداند اشتری لذت نوشخوار من راست چو کف برآورم بر کف او کف افکنم کف چو به کف او رسد جوش کند بخار من کار کنم چو کهتران بار کشم چو اشتران بار کی می کشم ببین عزت کار و بار من نرگس او ز خون من چون شکند خمار خود صبر و قرار او برد صبر من و قرار من گشته خیال روی او قبله نور چشم من وان سخنان چون زرش حلقه گوشوار من باغ و بهار را بگو لاف خوشی چه می زنی من بنمایمت خوشی چون برسد بهار من می چو خوری بگو به می بر سر من چه می زنی در سر خود ندیده ای باده بی خمار من باز سپیدی و برو میر شکار را بگو هر دو مرا تویی بلی میر من و شکار من مطلع این غزل شتر بود از آن دراز شد ز اشتر کوتهی مجو ای شه هوشیار من مولانا بلخی