مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۹۹: در غیب پر این سو مپر ای طایر چالاک من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در غیب پر این سو مپر ای طایر چالاک من هم سوی پنهان خانه رو ای فکرت و ادراک من عالم چه دارد جز دهل از عیدگاه عقل کل گردون چه دارد جز که که از خرمن افلاک من من زخم کردم بر دلت مرهم منه بر زخم من من چاک کردم خرقه ات بخیه مزن بر چاک من در من از این خوشتر نگر کآب حیاتم سر به سر چندین گمان بد مبر ای خایف از اهلاک من دریا نباشد قطره ای با ساحل دریای جان شادی نیرزد حبه ای در همت غمناک من خرگوش و کبک و آهوان باشد شکار خسروان شیران نر بین سرنگون بربسته بر فتراک من دل های شیران خون شده صحرا ز خون گلگون شده مجنون کنان مجنون شده از شاهد لولاک من گر کاهلی باری بیا درکش یکی جام خدا کوه احد جنبان شود برپرد از محراک من جامی که تفش می زند بر آسمان بی سند دانی چه جوشش ها بود از جرعه اش بر خاک من آن باده بر مغزت زند چشم و دلت روشن کند وانگه ببینی گوهری در جسم چون خاشاک من عالم چو مرغی خفته ای بر بیضه پرچوژه ای زان بیضه یابد پرورش بال و پر املاک من روزی که مرغ از یک لگد از روی بیضه برجهد هفت آسمان فانی شود در نو بیضه پاک من خری که او را نیست بن می گوید ای خاک کهن دامن گشا گوهرستان کی دیده ای امساک من در وهم ناید ذات من اندیشه ها شد مات من جز احولی از احولی کی دم زند ز اشراک من خامش که اندر خامشی غرقه تری در بی هشی گر چه دهان خوش می شود زین حرف چون مسواک من مولانا بلخی