مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۵۸: در وصالت چرا بیاموزم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در وصالت چرا بیاموزم در فراقت چرا بیاموزم یا تو با درد من بیامیزی یا من از تو دوا بیاموزم می گریزی ز من که نادانم یا بیامیزی یا بیاموزم پیش از این ناز و خشم می کردم تا من از تو جدا بیاموزم چون خدا با تو است در شب و روز بعد از این از خدا بیاموزم در فراقت سزای خود دیدم چون بدیدم سزا بیاموزم خاک پای تو را به دست آرم تا از او کیمیا بیاموزم آفتاب تو را شوم ذره معنی والضحی بیاموزم کهربای تو را شوم کاهی جذبه کهربا بیاموزم از دو عالم دو دیده بردوزم این من از مصطفی بیاموزم سر مازاغ و ماطغی را من جز از او از کجا بیاموزم در هوایش طواف سازم تا چون فلک در هوا بیاموزم بند هستی فروگشادم تا همچو مه بی قبا بیاموزم همچو ماهی زره ز خود سازم تا به بحر آشنا بیاموزم همچو دل خون خورم که تا چون دل سیر بی دست و پا بیاموزم در وفا نیست کس تمام استاد پس وفا از وفا بیاموزم ختمش این شد که خوش لقای منی از تو خوش خوش لقا بیاموزم مولانا بلخی