مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۴۸: می گریزد از ما و ما قوامش داریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می گریزد از ما و ما قوامش داریم زن زنانش آریم کش کشانش آریم می دود آن زیبا بر گل و سوسن ها گو بیا ما را بین ما از آن گلزاریم می کند دلداری وان همه طراری حق آن طره او که همه طراریم دام دل بگشاییم بوسه زو برباییم تا نپندارد که ما تهی گفتاریم هوش ما چون اختر یار ما خورشیدی زین سبب هر صبحی کشته آن یاریم گر بگوید فردا از غرور و سودا نقد را نگذاریم پا بر این افشاریم بحر او پرمرجان مشرب محتاجان تا بود در تن جان ما بر این اقراریم هر چه تو فرمایی عقل و دین افزایی هین بفرما که ما بنده و اشکاریم ای لبانت شکر گیسوانت عنبر وی از آن شیرینتر که همی پنداریم ساربان آهسته بهر هر دلخسته کن مدارا آخر کاندر این قطاریم اندر این بیشه ستان رحم کن بر مستان گر نی ما چون شیریم هم نی چون کفتاریم هین خمش کان مه رو وان مه نازک خو سر بپوشد چون ما کاشف اسراریم با همو گوید سر خالق هر مخبر ما هنوز از خامی سخت ناهمواریم مولانا بلخی