مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۴۳: اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم ز بیضه سر کن و بنگر که ما کیان داریم به آفتاب حقایق به هر سحر گوییم تو جمله جانی و ما از تو نیم جان داریم گر از صفات تو نتوان نشان نمود ولی ز بی نشانی اوصاف او نشان داریم دل چو شبنم ما را به بحر بازرسان که دم به دم ز غریبی دو صد زیان داریم چو یوسف از کف گرگان دریده پیرهنم ولی ز همت یعقوب پاسبان داریم به دام تو که همه دام ها زبون ویند که هر قدم ز قدم دام امتحان داریم ولیک بندگشا هر دم آن کند با ما که مادر و پدر و عم مگر که آن داریم بنوش کردن زهر این چه جرات است مگر ز کان فضل تو تریاق بی کران داریم به خرج کردن این نقد عمر مبتشریم ز عمربخش مگر عمر جاودان داریم نگیرد آینه زنگار هیچ اگر گیرد ز عین زنگ بدان روی دیدمان داریم یقین بنشکند آن نردبان وگر شکند ز عین رخنه اشکست نردبان داریم رهین روز چرایی چو شب کند روزی مکان بهل که مکانی ز لامکان داریم بهار حله دریدی ز رشک و زرد شدی اگر بدیش خبر کاین چنین خزان داریم دهان پر است و خموشم که تا بگویی تو کز آن لب شکرینت شکرفشان داریم مولانا بلخی