مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۳۶: به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم به گرد غصه و اندوه و بخت بد گردم چو نیم مست من از خواب برجهم به صبوح به گرد ساقی خود طالب مدد گردم به گرد لقمه معدود خلق گردانند به گرد خالق و بر نقد بی عدد گردم قوام عالم محدود چون ز بی حدی است مگیر عیب اگر من برون ز حد گردم کسی که او لحد سینه را چو باغی کرد روا نداشت که من بسته لحد گردم لحد چه باشد در آسمان نگنجد جان ز پنج و شش گذرم زود بر احد گردم اگر چه آینه روشنم ز بیم غبار روا بود که دو سه روز بر نمد گردم اگر گلی بده ام زین بهار باغ شوم وگر یکی بده ام زین وصال صد گردم میان صورت ها این حسد بود ناچار ولی چو آینه گشتم بر حسد گردم من از طویله این حرف می روم به چرا ستور بسته نیم از چه بر وتد گردم مولانا بلخی