مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۰۸: ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم باغم چه می بری چو تویی باغ و گلشنم عمری است کز عطای تو من طبل می خورم در سایه لوای کرم طبل می زنم می مالم این دو چشم که خواب است یا خیال باور نمی کنم عجب ای دوست کاین منم آری منم ولیک برون رفته از منی چون ماه نو ز بدر تو باریک می تنم در تاج خسروان به حقارت نظر کنم تا شوق روی توست مها طوق گردنم با ماهیان ز بحر تو من نزل می خورم با خاکیان ز رشک تو چون آب و روغنم گر چه ز بحر صنعت من آب خوردنی است چون ماهیم نبیند کس آب خوردنم گر ناخن جفا بخراشد رگ مرا من خوش صدا چو چنگ ز آسیب ناخنم خود پی ببرده ای تو که رگ دار نیستم گر می جهد رگی بنما تاش برکنم گفتی چه کار داری بر نیست کار نیست گر نیست نیستم ز چه شد نیست مسکنم نفخ قیامتی تو و من شخص مرده ام تا جان نوبهاری و من سرو و سوسنم من نیم کاره گفتم باقیش تو بگو تو عقل عقل عقلی و من سخت کودنم من صورتی کشیدم جان بخشی آن توست تو جان جان جانی و من قالب تنم مولانا بلخی