مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۹۹: دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم خط را کنی مسلسل یعنی که من نخوانم بر تخته خیالات آن را نه من نبشتم چون سر دل ندانم کاندر میان جانم از آفتاب بیشم ذرات روح پیشم رقصان و ذکرگویان سوی گهرفشانم گر نور خود نبودی ذرات کی نمودی ای ذره چون گریزی از جذبه عیانم پروانه وار عالم پران به گرد شمعم فریش می فرستم پریش می ستانم در خلوت است عشقی زین شرح شرحه شرحه گر شرح عشق خواهی پیش ویت نشانم ور زان که در گمانی نقش گمان ز من دان زان نقش منکران را در قعر می کشانم ور زان که در یقینی دام یقین ز من بین زان دام مقبلان را از کفر می رهانم ور درد و رنج داری در من نظر کن از وی کان تیر رنج نجهد الا که از کمانم ور رنج گشت راحت در من نگر همان دم می بین که آن نشانه ست از لطف بی نشانم هر جا که این جمال است داد و ستد حلال است وان جا که ذوالجلال است من دم زدن نتانم مولانا بلخی