مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۸۹: صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم چون بوی تو بیامد دیدم که زنده بودم صد بار جان بدادم وز پای درفتادم بار دگر بزادم چون بانگ تو شنودم تا روی تو بدیدم از خویش نابدیدم ای ساخته چو عیدم وی سوخته چو عودم دامی است در ضمیرم تا باز عشق گیرم آن باز بازگونه چون مرغ درربودم ای شعله های گردان در سینه های مردان گردان به گرد ماهت چون گنبد کبودم آن ساعت خجسته تو عهدها ببسته من توبه ها شکسته بودم چنانک بودم عقلم ببرد از ره کز من رسی تو در شه چون سوی عقل رفتم عقلم نداشت سودم مولانا بلخی