مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۷۹: من اگر مستم اگر هشیارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من اگر مستم اگر هشیارم بنده چشم خوش آن یارم بی خیال رخ آن جان و جهان از خود و جان و جهان بیزارم بنده صورت آنم که از او روز و شب در گل و در گلزارم این چنین آینه ای می بینم چشم از این آینه چون بردارم دم فروبسته ام و تن زده ام دم مده تا علالا برنارم بت من گفت منم جان بتان گفتم این است بتا اقرارم گفت اگر در سر تو شور من است از تو من یک سر مو نگذارم منم آن شمع که در آتش خود هر چه پروانه بود بسپارم گفتمش هر چه بسوزی تو ز من دود عشق تو بود آثارم راست کن لاف مرا با دیده جز چنان راست نیاید کارم من ز پرگار شدم وین عجب است کاندر این دایره چون پرگارم ساقی آمد که حریفانه بده گفتم اینک به گرو دستارم غلطم سر بستان لیک دمی مددم ده قدری هشیارم آن جهان پنهان را بنما کاین جهان را به عدم انگارم مولانا بلخی