مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۷۱: گر دم از شادی وگر از غم زنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر دم از شادی وگر از غم زنیم جمع بنشینیم و دم با هم زنیم یار ما افزون رود افزون رویم یار ما گر کم زند ما کم زنیم ما و یاران همدل و همدم شویم همچو آتش بر صف رستم زنیم گر چه مردانیم اگر تنها رویم چون زنان بر نوحه و ماتم زنیم گر به تنهایی به راه حج رویم تو مکن باور که بر زمزم زنیم تارهای چنگ را مانیم ما چونک درسازیم زیر و بم زنیم ما همه در جمع آدم بوده ایم بار دیگر جمله بر آدم زنیم نکته پوشیده ست و آدم واسطه خیمه ها بر ساحل اعظم زنیم چون به تخت آید سلیمان بقا صد هزاران بوسه بر خاتم زنیم مولانا بلخی