مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۶۵: عاشقی بر من پریشانت کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقی بر من پریشانت کنم کم عمارت کن که ویرانت کنم گر دو صد خانه کنی زنبوروار چون مگس بی خان و بی مانت کنم تو بر آنک خلق را حیران کنی من بر آنک مست و حیرانت کنم گر که قافی تو را چون آسیا آرم اندر چرخ و گردانت کنم ور تو افلاطون و لقمانی به علم من به یک دیدار نادانت کنم تو به دست من چو مرغی مرده ای من صیادم دام مرغانت کنم بر سر گنجی چو ماری خفته ای من چو مار خسته پیچانت کنم خواه دلیلی گو و خواهی خود مگو در دلالت عین برهانت کنم خواه گو لاحول خواهی خود مگو چون شهت لاحول شیطانت کنم چند می باشی اسیر این و آن گر برون آیی از این آنت کنم ای صدف چون آمدی در بحر ما چون صدف ها گوهرافشانت کنم بر گلویت تیغ ها را دست نیست گر چو اسماعیل قربانت کنم چون خلیلی هیچ از آتش مترس من ز آتش صد گلستانت کنم دامن ما گیر اگر تردامنی تا چو مه از نور دامانت کنم من همایم سایه کردم بر سرت تا که افریدون و سلطانت کنم هین قرائت کم کن و خاموش باش تا بخوانم عین قرآنت کنم مولانا بلخی