مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۶۱: سالکان راه را محرم شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سالکان راه را محرم شدم ساکنان قدس را همدم شدم طارمی دیدم برون از شش جهت خاک گشتم فرش آن طارم شدم خون شدم جوشیده در رگ های عشق در دو چشم عاشقانش نم شدم گه چو عیسی جملگی گشتم زبان گه دل خاموش چون مریم شدم آنچ از عیسی و مریم یاوه شد گر مرا باور کنی آن هم شدم پیش نشترهای عشق لم یزل زخم گشتم صد ره و مرهم شدم هر قدم همراه عزرائیل بود جان مبادم گر از او درهم شدم رو به رو با مرگ کردم حرب ها تا ز عین مرگ من خرم شدم سست کردم تنگ هستی را تمام تا که بر زین بقا محکم شدم بانگ نای لم یزل بشنو ز من گر چو پشت چنگ اندر خم شدم رو نمود الله اعلم مر مرا کشته الله و پس اعلم شدم عید اکبر شمس تبریزی بود عید را قربانی اعظم شدم مولانا بلخی