مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۴۴: جز ز فتان دو چشمت ز کی مفتون باشیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جز ز فتان دو چشمت ز کی مفتون باشیم جز ز زنجیر دو زلفت ز کی مجنون باشیم جز از آن روی چو ماهت که مهش جویان است دگر از بهر که سرگشته چو گردون باشیم نار خندان تو ما را صنما گریان کرد تا چو نار از غم تو با دل پرخون باشیم چشم مست تو قدح بر سر ما می ریزد ما چه موقوف شراب و می و افیون باشیم گلفشان رخ تو خرمن گل می بخشد ما چه موقوف بهار و گل گلگون باشیم همچو موسی ز درخت تو حریف نوریم ما چرا عاشق برگ و زر قارون باشیم هر زمان عشق درآید که حریفان چونید ما ز چون گفتن او واله و بی چون باشیم ما چو زاییده و پرورده آن دریاییم صاف و تابنده و خوش چون در مکنون باشیم ما ز نور رخ خورشید چو اجرا داریم همچو مه تیزرو و چابک و موزون باشیم به دعا نوح خیالت یم و جیحون خواهد بهر این سابح و با چشم چو جیحون باشیم همچو عشقیم درون دل هر سودایی لیک چون عشق ز وهم همه بیرون باشیم چونک در مطبخ دل لوت طبق بر طبق است ما چرا کاسه کش مطبخ هر دون باشیم وقف کردیم بر این باده جان کاسه سر تا حریف سری و شبلی و ذاالنون باشیم شمس تبریز پی نور تو زان ذره شدیم تا ز ذرات جهان در عدد افزون باشیم مولانا بلخی