مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۴۰: گر تو خواهی که تو را بیکس و تنها نکنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر تو خواهی که تو را بی کس و تنها نکنم وامقت باشم هر لحظه و عذرا نکنم این تعلق به تو دارد سر رشته مگذار کژ مباز ای کژ کژباز مکن تا نکنم گفته ای جان دهمت نان جوین می ندهی بی خبر دانیم ار هیچ مکافا نکنم گوش تو تا بنمالم نگشاید چشمت دهمت بیم مبارات تو اما نکنم متفرق شود اجزای تو هنگام اجل تو گمان برده که جمعیت اجزا نکنم منشی روز و شبم نیست شود هست کنم پس چرا روز تو را عاقبت انشا نکنم هر دمی حشر نوستت ز ترح تا به فرح پس چرا صبر تو را شکر شکرخا نکنم هر کسی عاشق کاری ز تقاضای من است پس چه شد کار جزا را که تقاضا نکنم تا ز زهدان جهان همچو جنینت نبرم در جهان خرد و عقل تو را جا نکنم گلشن عقل و خرد پرگل و ریحان طری است چشم بستی به ستیزه که تماشا نکنم طبل باز شهم ای باز بر این بانگ بیا پیش از آن که بروم نظم غزل ها نکنم مولانا بلخی