مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۳۰: گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم ور لبش جور کند از بن دندان بکشم ور بسوزد دل مسکین مرا همچو سپند پای کوبان شوم و سوز سپندان بکشم گر سر زلف چو چوگانش مرا دور کند همچنین سجده کنان تا بن میدان بکشم لعل در کوه بود گوهر در قلزم تلخ از پی لعل و گهر این بخورم آن بکشم این نبوده ست و نباشد که من از طنز و گزاف گهر از ره ببرم لعل بدخشان بکشم رخم از خون جگر صدره اطلس پوشید چه شود گر ز خطا خلعت سلطان بکشم من چو در سایه آن زلف پریشان جمعم لازمم نیست که من راه پریشان بکشم همرهانم همه رفتند سوی رهزن دل بگشایید رهم تا سوی ایشان بکشم گر کسی قصه کند بارکشی مجنونی از درون نعره زند دل که دو چندان بکشم ور به زندان بردم یوسف من بی گنهی همچو یوسف بروم وحشت زندان بکشم گر دلم سر کشد از درد تو جان سیر شود جان و دل تا برود بی دل و بی جان بکشم شور و شر در دو جهان افتد از عنبر و مشک چونک من دامن مشکین تو پنهان بکشم مولانا بلخی