مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۱۹: تو گواه باش خواجه که ز توبه توبه کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو گواه باش خواجه که ز توبه توبه کردم بشکست جام توبه چو شراب عشق خوردم به جمال بی نظیرت به شراب شیرگیرت که به گرد عهد و توبه نروم دگر نگردم به لب شکرفشانت به ضمیر غیب دانت که نه سخره جهانم نه زبون سرخ و زردم به رخ چو آفتابت به حلاوت خطابت که هزارساله ره من ز ورای گرم و سردم به هوای همچو رخشت به لوای روح بخشت که به جز تو کس نداند که کیم چگونه مردم به سعادت صباحت به قیامت صبوحت که سجل آسمان را به فر تو درنوردم هله ای شه مخلد تو بگو به ساقی خود چو کسی ترش درآید دهدش ز درد در دم هله تا دوی نباشد کهن و نوی نباشد که در این مقام عشرت من از آن جمع فردم بدهش از آن رحیقی که شود خوشی عشیقی که ز مستی و خرابی برهد ز عکس و طردم نه در او حسد بماند نه غم جسد بماند خوش و پاک بازآید به سوی بساط نردم به صفا مثال زهره به رضا به سان مهره نه نصیبه جو نه بهره که ببردم و نبردم بپریده از زمانه ز هوای دام و دانه که در این قمارخانه چو گواه بی نبردم پس از این خموش باشم همه گوش و هوش باشم که نه بلبلم نه طوطی همه قند و شاخ وردم مولانا بلخی