مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۵۹۵: سر قدم کردیم و آخر سوی جیحون تاختیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر قدم کردیم و آخر سوی جیحون تاختیم عالمی برهم زدیم و چست و بیرون تاختیم چون براق عشق عرشی بود زیر ران ما گنبدی کردیم و سوی چرخ گردون تاختیم عالم چون را مثال ذره ها برهم زدیم تا به پیش تخت آن سلطان بی چون تاختیم فهم و وهم و عقل انسان جملگی در ره بریخت چونک از شش حد انسان سخت افزون تاختیم چونک در سینور مجنونان آن لیلی شدیم سرکش آمد مرکب و از حد مجنون تاختیم نفس چون قارون ز سعی ما درون خاک شد بعد از آن مردانه سوی گنج قارون تاختیم دشت و هامون روح گیرد گر بیابد ذره ای ز آنچ ما از نور او در دشت و هامون تاختیم بس صدف های چو گوهر زیر سنگی کوفتیم تا به سوی گنج های در مکنون تاختیم سوی شمع شمس تبریزی به بیشه شیر جان بوده پروانه نپنداری که اکنون تاختیم مولانا بلخی