مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۵۸۹: چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم پیش آن عید ازل جان بهر قربان می برم چون کبوترخانه جان ها از او معمور گشت پس چرا این زیره را من سوی کرمان می برم زانک هر چیزی به اصلش شاد و خندان می رود سوی اصل خویش جان را شاد و خندان می برم زیر دندان تا نیاید قند شیرین کی بود جان همچون قند را من زیر دندان می برم تا که زر در کان بود او را نباشد رونقی سوی زرگر اندک اندک زودش از کان می برم دود آتش کفر باشد نور او ایمان بود شمع جان را من ورای کفر و ایمان می برم سوی هر ابری که او منکر شود خورشید را آفتابی زیر دامن بهر برهان می برم شمس تبریز ارمغانم گوهر بحر دل است من ز شرم جان پاکت همچو عمان می برم مولانا بلخی