مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۵۸۵: ای جهان آب و گل تا من تو را بشناختم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای جهان آب و گل تا من تو را بشناختم صد هزاران محنت و رنج و بلا بشناختم تو چراگاه خرانی نی مقام عیسیی این چراگاه خران را من چرا بشناختم آب شیرینم ندادی تا که خوان گسترده ای دست و پایم بسته ای تا دست و پا بشناختم دست و پا را چون نبندی گاهواره ت خواند حق دست و پا را برگشایم پاگشا بشناختم چون درخت از زیر خاکی دست ها بالا کنم در هوای آن کسی کز وی هوا بشناختم ای شکوفه تو به طفلی چون شدی پیر تمام گفت رستم از صبا تا من صبا بشناختم شاخ بالا زان رود زیرا ز بالا آمده ست سوی اصل خویش یازم کاصل را بشناختم زیر و بالا چند گویم لامکان اصل من است من نه از جایم کجا را از کجا بشناختم نی خمش کن در عدم رو در عدم ناچیز شو چیزها را بین که از ناچیزها بشناختم مولانا بلخی