مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۵۵۴: چون ذره به رقص اندرآییم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون ذره به رقص اندرآییم خورشید تو را مسخر آییم در هر سحری ز مشرق عشق همچون خورشید ما برآییم در خشک و تر جهان بتابیم نی خشک شویم و نی تر آییم بس ناله مس ها شنیدیم کای نور بتاب تا زر آییم از بهر نیاز و درد ایشان ما بر سر چرخ و اختر آییم از سیمبری که هست دلبر از بهر قلاده عنبر آییم زان خرقه خویش ضرب کردیم تا زین به قبای ششتر آییم ما صرف کشان راه فقریم سرمست نبیذ احمر آییم گر زهر جهان نهند بر ما از باطن خویش شکر آییم آن روز که پردلان گریزند در عین وغا چو سنجر آییم از خون عدو نبیذ سازیم وانگه بکشیم و خنجر آییم ما حلقه عاشقان مستیم هر روز چو حلقه بر در آییم طغرای امان ما نوشت او کی از اجلی به غرغر آییم اندر ملکوت و لامکان ما بر کره چرخ اخضر آییم از عالم جسم خفیه گردیم در عالم عشق اظهر آییم در جسم شده ست روح طاهر بی جسم شویم و اطهر آییم شمس تبریز جان جان است در برج ابد برابر آییم مولانا بلخی