مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۴۸۷: امروز چنانم که خر از بار ندانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امروز چنانم که خر از بار ندانم امروز چنانم که گل از خار ندانم امروز مرا یار بدان حال ز سر برد با یار چنانم که خود از یار ندانم دی باده مرا برد ز مستی به در یار امروز چه چاره که در از دار ندانم از خوف و رجا پار دو پر داشت دل من امروز چنان شد که پر از پار ندانم از چهره زار چو زرم بود شکایت رستم ز شکایت چو زر از زار ندانم از کار جهان کور بود مردم عاشق اما نه چو من خود که کر از کار ندانم جولاهه تردامن ما تار بدرید می گفت ز مستی که تر از تار ندانم چون چنگم از زمزمه خود خبرم نیست اسرار همی گویم و اسرار ندانم مانند ترازو و گزم من که به بازار بازار همی سازم و بازار ندانم در اصبع عشقم چو قلم بیخود و مضطر طومار نویسم من و طومار ندانم مولانا بلخی