مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۴۸۶: چون آینه رازنما باشد جانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون آینه رازنما باشد جانم تانم که نگویم نتوانم که ندانم از جسم گریزان شدم از روح بپرهیز سوگند ندانم نه از اینم نه از آنم ای طالب بو بردن شرط است به مردن زنده منگر در من زیرا نه چنانم اندر کژیم منگر وین راست سخن بین تیر است حدیث من و من همچو کمانم این سر چو کدو بر سر وین دلق تن من بازار جهان در به کی مانم به کی مانم وان گاه کدو بر سر من پر ز شرابی دارمش نگوسار از او من نچکانم ور زان که چکانم تو ببین قدرت حق را کز بحر بدان قطره جواهر بستانم چون ابر دو چشمم بستد جوهر آن بحر بر چرخ وفا آید این ابر روانم در حضرت شمس الحق تبریز ببارم تا سوسن ها روید بر شکل زبانم مولانا بلخی