مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۴۶۰: بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم برده ز فلک خرقه آورده که من عورم وای از دل سنگینش وز عشوه رنگینش او نیست منم سنگین کاین فتنه همی شورم من در تک خونستم وز خوردن خون مستم گویی که نیم در خون در شیره انگورم ای عشق که از زفتی در چرخ نمی گنجی چون است که می گنجی اندر دل مستورم در خانه دل جستی در را ز درون بستی مشکات و زجاجم من یا نور علی نورم تن حامله زنگی دل در شکمش رومی پس نیم ز مشکم من یک نیم ز کافورم بردی دل و من قاصد دل از دگران جویم نادیده همی آرم اما نه چنین کورم گر چهره زرد من در خاک رود روزی روید گل زرد ای جان از خاک سر گورم آخر نه سلیمان هم بشنید غم موری آخر تو سلیمانی انگار که من مورم گفتی که چه می نالی صد خانه عسل داری می مالم و می نالم هم خرقه زنبورم می نالم از این علت اما به دو صد دولت نفروشم یک ذره زین علت ناسورم چون چنگ همی زارم چون بلبل گلزارم چون مار همی پیچم چون بر سر گنجورم گویی که انا گفتی با کبر و منی جفتی آن عکس تو است ای جان اما من از آن دورم من خامم و بریانم خندنده و گریانم حیران کن و حیرانم در وصلم و مهجورم مولانا بلخی