مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۴۵۲: ساقی چو شه من بد بیش از دگران خوردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی چو شه من بد بیش از دگران خوردم برگشت سر از مستی تخلیط و خطا کردم آن ساقی بایستم چون دید که سرمستم بگرفت سر دستم بوسید رخ زردم گفتم که تو سلطانی جانی و دو صد جانی تو خود نمکستانی شوری دگر آوردم از جام می خالص پرعربده شد مجلس از عربده کی ترسم من عربده پروردم بی او نکنم عشرت گر تشنه و مخمورم جفت نظرش باشم گر جفتم وگر فردم من شاخ ترم اما بی باد کجا رقصم من سایه آن سروم بی سرو کجا گردم نور دل ابر آمد آن ماه اگر ابرم شاه همه مردان است آن شاه اگر مردم می رفت شه شیرین گفتم نفسی بنشین ای مستی هر جزوم ای داروی هر دردم خورشید حمل کی بود ای گرمی تو بی حد ای محو شده در تو هم گرمم و هم سردم در کاس تو افتادم کز باده تو شادم در طاس تو افتادم چون مهره آن نردم ساکن شوم از گفتن گر اوم نشوراند زیرا که سوار است او من در قدمش گردم مولانا بلخی