مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۴۴۶: گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بی دل و بی دستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم آهسته که سرمستم در مجلس حیرانی جانی است مرا جانی زان شد که تو می دانی آهسته که سرمستم پیش آی دمی جانم زین بیش مرنجانم ای دلبر خندانم آهسته که سرمستم ساقی می جانان بگذر ز گران جانان دزدیده ز رهبانان آهسته که سرمستم رندی و چو من فاشی بر ملت قلاشی در پرده چرا باشی آهسته که سرمستم ای می بترم از تو من باده ترم از تو پرجوش ترم از تو آهسته که سرمستم از باده جوشانم وز خرقه فروشانم از یار چه پوشانم آهسته که سرمستم تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم خود را چو فنا دیدم آهسته که سرمستم هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم نور دل ادریسم آهسته که سرمستم در مذهب بی کیشان بیگانگی خویشان باد است بر ایشان آهسته که سرمستم ای صاحب صد دستان بی گاه شد از مستان احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم مولانا بلخی