مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۴۲۴: بگفتم عذر با دلبر که بیگه بود و ترسیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگفتم عذر با دلبر که بی گه بود و ترسیدم جوابم داد کای زیرک بگاهت نیز هم دیدم بگفتم ای پسندیده چو دیدی گیر نادیده بگفت او ناپسندت را به لطف خود پسندیدم بگفتم گر چه شد تقصیر دل هرگز نگردیده ست بگفت آن را هم از من دان که من از دل نگردیدم بگفتم هجر خونم خورد بشنو آه مهجوران بگفت آن دام لطف ماست کاندر پات پیچیدم چو یوسف کابن یامین را به مکر از دشمنان بستد تو را هم متهم کردند و من پیمانه دزدیدم بگفتم روز بی گاه است و بس ره دور گفتا رو به من بنگر به ره منگر که من ره را نوردیدم به گاه و بی گه عالم چه باشد پیش این قدرت که من اسرار پنهان را بر این اسباب نبریدم اگر عقل خلایق را همه بر همدگر بندی نیابد سر لطف ما مگر آن جان که بگزیدم مولانا بلخی