مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۴۰۲: دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش چه خورده ای بگو ای بت همچو شکرم تا همه عمر بعد از این من شب و روز از آن خورم ای که ابیت گفته ای هر شب عند ربکم شرح بده از آن ابا بیشتر ای پیمبرم گر تو ز من نهان کنی شعشعه جمال تو نوبت ملک می زند ای قمر مصورم لذت نامه های تو ذوق پیام های تو می نرود سوی لبم سخت شده ست در برم لابه کنم که هی بیا درده بانگ الصلا او کتف این چنین کند که به درونه خوشترم گشت فضای هر سری میل دل و میسرش شکر که عشق شد همه میل دل و میسرم گفتم عشق را شبی راست بگو تو کیستی گفت حیات باقیم عمر خوش مکررم گفتمش ای برون ز جا خانه تو کجاست گفت همره آتش دلم پهلوی دیده ترم رنگرزم ز من بود هر رخ زعفرانیی چست الاقم و ولی عاشق اسب لاغرم غازه لاله ها منم قیمت کاله ها منم لذت ناله ها منم کاشف هر مسترم او به کمینه شیوه ای صد چو مرا ز ره برد خواجه مرا تو ره نما من به چه از رهش برم چرخ نداش می کند کز پی توست گردشم ماه نداش می کند کز رخ تو منورم عقل ز جای می جهد روح خراج می دهد سر به سجود می رود کز پی تو مدورم من که فضول این دهم وز فن خویش فربهم ز آتش آفتاب او آب شده ست اکثرم بس کن ای فسانه گو سیر شدم ز گفت و گو تا به سخن درآید آنک مست شده ست از او سرم مولانا بلخی