مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۳۹۱: تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم وقت است جان پاک را تا میر میدانی کنم بیرون شدم ز آلودگی با قوت پالودگی اوراد خود را بعد از این مقرون سبحانی کنم نیزه به دستم داد شه تا نیزه بازی ها کنم تا کی به دست هر خسی من رسم چوگانی کنم آن پادشاه لم یزل داده ست ملک بی خلل باشد بتر از کافری گر یاد دربانی کنم چون این بنا برکنده شد آن گریه هامان خنده شد چون در بنا بستم نظر آهنگ دربانی کنم ای دل مرا در نیم شب دادی ز دانایی خبر اکنون به تو در خلوتم تا آنچ می دانی کنم در چاه تخمی کاشتن بی عقل را باشد روا این جا به داد عقل کل کشت بیابانی کنم دشوارها رفت از نظر هر سد شد زیر و زبر بر جای پا چون رست پر دوران به آسانی کنم در حضرت فرد صمد دل کی رود سوی عدد در خوان سلطان ابد چون غیر سرخوانی کنم تا چند گویم بس کنم کم یاد پیش و پس کنم اندر حضور شاه جان تا چند خط خوانی کنم مولانا بلخی